محل تبلیغات شما

سیمین بهبهانی :

بود عمری به دلم با تو که تنها بِنِشینم
کامم اکنون که برآمد بنشین تا بنشینم
 
پاک و رسوا همه را عشق به یک شعله بسوزد
تو که پاکی بِنِشین تا منِ رسوا بنشینم
 
بی ادب نیستم اما پی یک عمر صبوری
با تو امشب نتوانم که شکیبا بنشینم
 
شمع را شاهد احوال من و خویش مگردان
خلوتی خواسته ام با تو که تنها بنشینم
 
من و دامان دگر از پی دامان تو؟ حاشا!
نه گیاهم که به هر دامن صحرا بنشینم
 
آن غبارم که گرَم از سر دامن نفشانی
برنخیزم همهٔ عمر و همین جا بنشینم
 
ساغرم، دورن پیش لبت آمدم امشب
دستگیری کن و مگذار که از پا بنشینم.

رستمی (وصال میانه ای) / زندگانی بهر صلح است !

دفترت رامیفروشی دخترم ؟

اشعار معروف و مشهور مولانا

تو ,دامن ,یک ,سیمین ,عمر ,پی ,که تنها ,تو که ,با تو ,عمری به ,سیمین بهبهانی

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

shinenewstop Belle Reine jill valentine Loretta's style لیدی باگ neldisttobbo تئاتر تبرستان ❤Musie girls❤ totithickthet سکوت خاموش synchrotidep